ولی باز زمان تشنگی یاد کودکی خواهی کرد
زمانی که پر از عشقی و احساس
شیلنگ آب را خواهی برداشت
و بدون توجه به اطراف خواهی رفع تشنگی کنی
دیگر کلاس جایی ندارد زیرا دنیایت را دنیای بازی نموده ای
” کجایی ” یه کلمه ی ساده نیست !
گاهی خیلی معنی داره !
کجایی یعنی چرا سراغم نمیای ؟! چی کار می کنی ؟! چرا پیشم نیستی ؟!
کجایی به معنی فضولی کردن نیست !
به این معنیه که برام مهمی . . . دلم برات تنگ شده . . . به یادتم . . . نگرانتم . . . !
از کنار کلمات ساده نباید گذشت !
نمیدانم گنجشک ها که شبیه هم هستند ،
چه طور همدیگر و میشناسن؟!
و نمیدانم چند نفر شبیه من هستند که تو دیگر مرا نمیشناسی …!
صداقت یک هدیه بسیار گران قیمت است
آن را از انسان های ارزان انتظار نداشته باش . . .
نه دل داده ام و نه دل برده ام...
«من» هستم ، دل و سکوتی سرد..
«من »هستم و .....
زمستانی که....
یخ بندانش در چشمانم مشهود است..
«من» میمانم و تما م حرف های نگفته....
«من» چه ضمیر تنهایست...
پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشتی اولین
نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی
زد و گفت ممنونم تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد..حال دختر خوب نبود..
نیاز فوری به قلب داشت..از پسر خبری نبود..دختر با خودش میگفت :
میدونی که من هیچوقت نمیذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من
خودتو فدا کنی..ولی این بود اون حرفات..حتی برای دیدنم هم نیومدی…
شاید من دیگه هیچوقت زنده نباشم.. آرام گریست و دیگر چیزی نفهمید…
چشمانش را باز کرد..دکتر بالای سرش بود.به دکتر گفت چه اتفاقی افتاده؟
دکتر گفت نگران نباشید پیوند قلبتون با موفقیت انجام شده.شما باید استراحت
کنید..درضمن این نامه برای شماست..!
دختر نامه رو برداشت.اثری از اسم روی پاکت دیده نمیشد. بازش کرد و درون
آن چنین نوشته شده بود:
سلام عزیزم.الان که این نامه رو میخونی من در قلب تو زنده ام . از دستم ناراحت
نباش که بهت سر نزدم چون میدونستم اگه بیام هرگز نمیذاری که قلبمو بهت
بدم..پس نیومدم تا بتونم این کارو انجام بدم..امیدوارم عملت موفقیت آمیز باشه
.(عاشقتم تا بینهایت)
دختر نمیتوانست باور کند..اون این کارو کرده بود..اون قلبشو به دختر داده بود..
آرام اسم پسر را صدا کرد و قطره های اشک روی صورتش جاری شد..و به
خودش گفت چرا هیچوقت حرفاشو باور نکردم !!!!!
نه تو میمانی و نه اندوه ،و نه هیچ یک از مردم این آبادی...
به حباب نگران لب یک رود قسم ،
و به کوتاهی ان لحظه ی شادی که گذشت،
غصه هم میگذرد ،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند.....
زندگی دیکته گفت و ما همش غلط پشت غلط. عشقو نوشتیم با الف نقطه گذاشتیم ته خط...
منو از اول همه جا نشوندن اخره کلاس..حالا میگن یه کاری کن میگن حسابت با خداس..
خدا اجازه؟من دلم بسته به زنجیر غمت.. نگا نکن به جرم من نگا بکن به کرمت
خونه ی بی چراغ من هست و همیشه روشنه.بخشش چندم تو توبه ی چندم منه؟؟
تو بهترین رفیقمی نمیشه از تو دل جدا.گمم نکن تو تاریکی دستمو ول نکن خدا!!!!
ϰ-†нêmê§ |